آیو ( از اقمار مشتری) بوی تخم مرغ گندیده می دهد !
آیو یکی از اقمار اسرارآمیز مشتری است. اخیرا محققان دریافته اند که سطح این ماه به شدت بوی تخم مرغ گندیده می دهد. آیو چهارمین ماه بزرگ منظومه شمسی است
آیو یکی از اقمار اسرارآمیز مشتری است. اخیرا محققان دریافته اند که سطح این ماه به شدت بوی تخم مرغ گندیده می دهد. آیو چهارمین ماه بزرگ منظومه شمسی است

غروب سرخ نام زيبا با آن همه رنگهاي به هم آميخته و مواجش يكي از دلپذيرترين مناظر طبيعي است. به هنگام تماشاي اين منظره شايد هم به خود گفته باشيم «خورشيد قرمز شده است» البته بايد بدانيم كه اين خود خورشيد نيست كه هنگام غروب قرمز ميشود بلكه اين تنها نظر ماست كه در آن لحظهي خاص، خورشيد را بدينگونه جلوهگر مييابيم. آري، درست در همان لحظهاي كه خورشيد به نظر ما قرمز رنگ ميآيد، مردمي كه هزاران فرسنگ در جهت غرب از ما دورند، هرگز آن را به اين رنگ نميبينند. تنها چيزي كه به هنگام غروب فرق كرده. و باعث رنگ قرمز خورشيد شده، مسافتي است كه نور آفتاب بايد آن را در داخل اتمسفر يا جو زمين بپيمايد، چه هر اندازه كه خورشيد از افق پايينتر ميرود مقدار مسافتي را كه نور در جو ميپيمايد، بيشتر ميشود. اكنون بخاطر ميآوريم كه نور آفتاب تركيبي است از نورهاي رنگارنگ، نور آفتاب به طور عادي به نظر ما سفيد جلوه مي:ند ولي چون جو زمين، يعني هواي گرادگرد آن از ذرات هوا، غبار، بخار آب و ساير اجسام ناخالص مملو است، از اينرو نوري كه از آن عبور ميكند، به وسيلهي اين ذرات به رنگهاي گوناگوني منعكس ميشود. اتمسفر يا جو زمين به گونهاي است كه نور بنفش، ابي و سبز را بيشتر از نور قرمز و زرد منتشر ميكند. از اين رو چون خورشيد در افق رو به پايين ميرود، جو زمين رنگهاي قرمز و زرد را بيشتر در خود نگه داشته، بيشتر آنها را به ديد ما ميآورد. پس به همين دليل است كه افق هنگام غروب به رنگ قرمز جلوهگر ميشود در ضمن، همين سيستم خاص نورافشاني كه در جو زمين وجود دارد، براي ما مطلب ديگري را نيز روشن ميسازد. آن اينكه چرا ما آسمان را آبي ميبينيم؟ نور بنفش و آبي داراي امواجي كوتاه هستند يعني حدود ده مرتبه سريعتر از امواج قرمز در جو زمين پخش ميشوند. اين نكته ميرساند كه اشعهي قرمز خود بطور مستقيم در جو زمين حركت ميكنند، ولي امواج آبي بايد به وسيلهي ذرات هوا، آب و غبار پخش گردند. پس وقتي كه ما سر به آسمان بلند ميكنيم، در حقيقت امواجي را ميبينيم كه بدين گونه پخش شدهاند. آنگاه از همين رو است كه آسمان به نظرمان آبي رنگ مينمايد

برگرفته از مجلهي Sky & Telescope
حركت وضعي زهره تا سال 1961 يك راز بود، در آن سال راديو اختر شناسان ابتدا در ميان ابرهاي سياره اي به جستجو پرداختند و همچنين در اتمسفر متراكم سطوح پايين آن چيزي كه يافتند بسيار پيچيده بود. زهره به آرامي و در مسيري اشتباه به دور خودش مي چرخيد.
تا امروز ستاره شناسان اين فرض را داشتند كه كه دليل اين پديده شايد ناشي از برخورد عظيمي است كه براي زهره هنگام قرار گرفتن در منظومهي شمسي و در مدار خود رخ داده است. امّا تحقيقات جديد مي گويندكه به هر حال يك تصادم نمي تواند دليل آن باشد و ممكن است بسياري از سيارات داراي چنين اثرات ناشي از برخورد باشند كه خود به خودي مي باشد.
الكساندر سي.ام كوريا و ژاك لاسكار از مركز تحقيقات علمي فرانسه در شمارهي 4 مجلهي نيچر(Nature) در ماه ژوئن مدل هايي ارائه دادند كه توضيحاتي در مورد چرخش معكوس سيارهي زهره را ارائه ميدهند: پس از گذشت مدت زماني طولاني، در اتمسفر متراكم اين سياره جذر و مد بالا رفته و اصطكاك بين اتمسفر و سياره به تدريج چرخش زهره كاهش يافته است تا اينكه متوقف شد و به سمت مخالف شروع به چرخش كرد، در واقع مثل همان روشي كه كشش ماه باعث جذر و مد در اقيانوس هاي ما ميشود. اقيانوس هايي كه اصطكاك آنها در حال آهسته كردن گردش زمين است. كشش خورشيد نيز بر روي اتمسفر زهره نیز تأثير گذاشته و چرخش آنها را آهسته كرده است. جالب اين است كه خورشيد همانطور كه يك طرف سياره را گرم مي كند باعث رانده شدن بادهايي به تمام سطوح زهره مي شـود كه سرعت چرخش زهره را افزايش مي دهند.
لاسكار مي گويد: موقعيت نهايي زهره حالتی تعادلي بين اين دو نيرو مي باشند.
در طرح هاي پيشنهادي، بدون در نظر گرفتن هر نوع چرخشي كه سياره با آن شروع به حركت كرد، بررسي چرخش معكوس انجام شد. كوريا و لاسكار عنوان مي كنند كه بسياري از شرايط ابتدايي زهرا را كه اكنون دارد وا مي دارد. اين تأثير يك خصوصيت بسيار عمومي از چرخش دوراني يك سيارهي خاكي است با داشتن جوي چگال.
اختر شناسان هنوز سرنخي در مورد نيروي اسرار آميزي كه كهكشانها را مي رانده در دست ندارند.
انرژي سياه نيروي اسرار آميزي كه هيچ كس آنرا نمي بيند، باعث مي شود تا جهان به سرعت به دور دستها پرواز كند. چند سال پيش اگر شما اين نظريه را به اخترشناسان ارائه مي كرديد، به ما پيشنهاد مي كردند تا بيشتر در دنياي واقعيت سير كنيد! اما انرژي سياه يك واقعيت است. حداقل تعداد اختر شناساني كه به آن معتقدند، رو به افزايش است. به هر حال هيچ كس به طور واقعي آن را نمي شناسد و توانايي توضيح آنرا ندارد. كريگ هوگان، اختر شناس دانشگاه واشينگتن مي گويد: (حقيقتاً ما آنرا نمي شناسيم، اما مي دانيم اثرات آن چيست، همچنين از جزئيات انرژي سياه بي اطلاع هستيم). بعداز آنكه دو گروه از اختر شناسان، كاوشي در مورد ابرنو اخترها انجام دادند، دريافتند كه ابرنو اخترهاي دور دست نوري ضعيفتر از ميزان معمولي دارند و تنها راه حلي كه ارائه دادند، اين بود كه سرعت انبساط جهان نسبت به زمانهاي گذشته بيشتر شده است. تا آن زمان عموم ستاره شناسان بر اين باور بوده اند كه انبساط عالم در نتيجه نيروي جاذبه كهكشانها نسبت به يكديگر رو به كندي است، اما نتايج به دست آمده از ابرنواخترها نشان مي دهد كه نيرويي اسرارآميز بر خلاف جاذبه عمل مي كند و عامل فرار كهكشانها از يكديگر، با سرعتي قابل ملاحظه مي باشد و اين يك حقيقت مبهوت كننده بود.
در ابتدا ديگر دانشمندان اين نتيجه را زير سئوال بردند: مثلاً : شايد ابرنواخترها به اين دليل كه نورشان توسط ابرها و غبارهاي ميان ستاره اي مسدود شده بود، ضعيف تر از معمول به نظر رسيده است، و يا شايد ابرنواخترها طبيعتاً كم نورتر از مقداري بوده اند كه دانشمندان انتظار داشته اند.
اما با بررسي هاي بيشتر و اطلاعات دقيقتر، اين توجيهات كنار گذاشته شدند و نظريه انرژي تاريك همچنان در صحنه باقي ماند. از يك جهت اين نظريه كاملاً جديد نمي باشد: انيشتن، در نظريه نسبيت عمومي اش كه معروف به ثابت جهاني است، به چنين اثر ضد جاذبه اي اشاره كرده است، اما خود او و ديگر دانشمندان آن را يك نوع خلاقيت رياضي به شمار آوردند كه ارتباط كمرنگي با عالم واقعيت دارد، اما در سال 1990 هيچ كس انتظارش را نداشت كه آثار آن به حقيقت بپيوندد. ويرجينيا تريمبل از دانشگاه كاليفرنيا مي گويد: هنوز ضد جاذبه شيوه مناسبي براي توصيف انرژي سياه نيست، چون بر خلاف جاذبه عمل نمي كند، بلكه دقيقاً همان كاري را انجام مي دهد كه نسبيت عمومي مي گويد.
تريمبل شيوه ساده اي را براي تصور وقايع به كار مي گيرد، مثلاً مي گويد: اگر شما جهان را يك بالون بزرگ تصور كنيد، هنگامي كه بالون منبسط مي شود، چگالي موضعي[ انرژي سياه] كاهش مي يابد و به دليل به كارگيري نيروي عكس العمل بيشتر منبسط مي شود. تا زماني كه درون بالون مي باشد، سعي دارد تا بالون را دوباره به وضعيت سابقش باز گرداند و به دليل چگالي كم، نمي تواند آنرا به عقب برگرداند و بيشتر منبسط مي شود. اين همان چيزي است كه در انبساط عالم روي مي دهد.
!
صرف نظر از اين پيش بيني جوي، انرژي سياه ناراحتي و نگراني زيادي براي ستاره شناساني به وجود آورده است كه مجبورند خود را با منظره تازه و عجيب و غيره منتظره سازگار كنند. تا كنون آنها مجبور به قبول نظريه ماده سياه (كه مقدار قابل ملا حظه اي از مواد تشكيل دهنده جهان را شامل مي شود ) بوده اند. حال ورود يك نيروي ناشناخته در مورد انبساط جهان وضعيت را بحراني تر كرده است. ريچارد اليس يكي از اختر شناسان مي گويد: اين مسئله بسيار نگران كننده است كه از سه جزء اصلي سازنده عالم، تنها يكي از آنها (ماده اي معمولي )كاملاً به طور فيزيكي شناخته شده است. 95% از جهان را دو جزء سازنده انرژي سياه و ماده سياه تشكيل مي دهند، كه هيچ كس اين دو را نمي شناسد و در واقع اين مسئله پيشرفتي محسوب نمي شود. هيچ كس در اين كه انرژي سياه به سختي قابل فهم و درك است، شكي ندارد و اين اولين نظريه عجيبي است كه دانشمندان مجبور به پذيرفتن آن شده اند. به اندازه دو نسل زمان لازم است تا مردم به راحتي با مكانيك كوانتوم كنار بيايند، اين مسئله كه ما درك مستقيمي از انرژي سياه نداريم در مورد مكانيك كوانتوم، نسبيت عمومي و بسياري از موارد ديگر … صادق است، زيرا ما قادر به جستجوي آنها در آزمايشگاهها نيستيم